چرا لهستانیها کمتر کتاب میخوانند؟
نوشتهی آنا مارچینوفسکا (Anna Marcinowska؛ کارشناس ارشد ایرانشناسی از دانشگاه کراکوف لهستان)
سال ۲۰۰۷ مرکز سنجش افکار عمومی لهستان وضعیت کتابخوانی لهستانیها را از روی پاسخ آنها به پرسشنامهای همگانی بررسی کرد. نتیجهی این تحقیق نشان میدهد ۳۲ درصد پاسخدهندگان(تقریبا از هر سه نفر، یکی) اصلاً کتاب نمیخوانند. گروهی را که اصلا کتاب نمیخوانند، افراد بالای ۴۵ سال، بهخصوص بازنشستگان، روستاییان با تحصیلات ابتدایی، کارگرانی با تحصیلات فنیحرفهای، کشاورزان، بیکاران، و افرادی که در شرایط سخت زندگی میکنند، تشکیل میدهند. البته در اینمیان، زنها بیشتر از مردها کتاب میخوانند.
نظرسنجی یادشده که نتایج آن در «گزارش بازار کار در لهستان و اتحادیهی اروپا» منتشر شده، همچنین نشان میدهد لهستانیها توجه زیادی به کتابفروشیها نشان نمیدهند. نیمی از لهستانیها بهندرت کتاب میخرند و ۳۱ درصد نیز هیچوقت طرف کتابفروشی نمیروند. حتا فروشندگان کتابهای دست دوم هم از وضع فروششان راضی نیستند؛ چون ۷۳ درصد کتابخوانها به چنین جاهایی سرنمیزنند.
حالا به آمار کتابخوانی برگردیم و ببینیم چه کسانی در لهستان کتاب میخوانند و چه نوع کتابهایی مورد توجه لهستانیهاست. اگر ۳۲ درصد جمعیت اعتراف کرده باشند که اصلاً کتاب نمیخوانند، پس میتوان نتیجه گرفت ۶۸ درصد لهستانیها سراغ کتاب میروند. طبق آمار، کتابخوانهای لهستان، طیفی گسترده، از استادان دانشگاه گرفته تا کارگران فاقد تحصیلات را شامل میشود.
آمار کتابهای مورد علاقه لهستانیها، به تفکیک موضوع به قرار زیر است:
کتابهای رمان و سفرنامه: پنجاه درصد
کتابهای تاریخی: سی درصد
کتابهای پلیسی ـ جنایی: سیوسه درصد
کتابهای عشقی: بیستوهفت درصد
شعر کلاسیک: شانزده درصد
ادبیات طنز و کمدی: شانزده درصد
ادبیات تخیلی: چهارده درصد
و عدهی کمی نیز سراغ شعر معاصر و کتابهایی با مضامین ترسناک و وحشتزا می روند.
لهستانیها علاقه زیادی به کتابهای کاربردی (کتابهای راهنما، آشپزی، شرح حال، شرح وقایع، خاطرات یا مجموعهی نامههایی که بر اساس اتفاقات واقعی نوشته شده) دارند. به جز اینها، مطالعهی کتابهایی با مضمون گزارش و مصاحبه نیز مورد دلخواه لهستانیهاست.
تحقیقات مرکز سنجش افکار عمومی به عواملی اشاره میکند که در انتخاب کتابها بیتاثیر نیست. بهعنوان مثال جنسیت و سن روی نوع مطالعه تاثیری مشخص داشته است. زنها بیشتر به شعر و کتابهای عشقی تمایل دارند؛ درحالیکه مردها کتابهای راهنما، کتابهای علمی ـ تخیلی، مطالب کمدی و داستانهای مصور را ترجیح میدهند. افراد بین 18 تا 44 ساله هم بیشتر به کتابهای فنی و تخصصی مراجعه میکنند.
البته این تحقیق مطالعهی کتابهای چاپی را مورد تاکید قرار داده، درحالیکه امروزه کتاب الزاما کالایی نیست که پس از خروج از چاپخانه به بازار عرضه شده باشد. برای خیلیها، بهویژه جوانان، اینترنت وسیلهای است که به کمک آن میتوانند با آثار ادبی و فرهنگی متعدد آشنا شوند. دیگر برای مطالعهی روزنامه، مجموعهی مقالهها یا حتا سایر کتابها، لازم نیست افراد به کتابفروشی یا کتابخانه سربزنند و دیگر لازم نیست پول زیادی هزینه کنند. درست است که پیشرفت فناوری از لحاظی میتواند تعداد مراجعهکنندگان به کتابفروشیها یا کتابخانهها را کم کند، اما از سوی دیگر میتواند آمار کتابخوانها را افزایش بدهد. بنابراین، با پذیرش نکتهی فوق، براساس این نظرسنجی که نشان میدهد لهستانیها نسبت به غرب اروپا کمتر کتاب میخوانند، نمیشود میزان مطالعهی آنها الزاما در سطح خیلی پایین درنظر گرفت.
اینجا باید به یک نکته دیگر اشاره کرد: قیمت بالای کتاب، یکی از دلایلی است که باعث میشود مردم لهستان کم کتاب بخوانند. هرچند کتابهایی تمیز، شیک و با چاپ خوب، در دسترس همه هست، مردم عادی حاضر نیستند پول زیادی بابت کتاب خرج کنند؛ بهخصوص برای کتابهای پرفروش که قیمتهای بالاتری هم دارند. کتابها و مجلههای تخصصی متفاوتی که به درد دانشجویان میخورد، همچنین کتابهای درسی، به خاطر قیمت بالا، فروش زیادی ندارند. البته نظام آموزشی لهستان نیز در استقرار این وضعیت نامناسب بیتاثیر نبوده است. در مدارس لهستان به خواندن کتاب بهعنوان عاملی مهم و اثرگذار در زندگی افراد و منبع کسب دانش دربارهی جهان توجه و پافشاری نمیشود و همچنین معلمان در دانشآموزانشان اشتیاقی برای رفتن به سراغ کتاب ایجاد نمیکنند. مثلا دانشآموزان ترجیح میدهند به جای مطالعه کامل یک اثر، خلاصه آن را در اینترنت بخوانند یا فیلمی که بر اساس آن کتاب ساخته شده را تماشا کنند. برای تغییر این وضعیت بایستی فهرست کتابهایی که در بخشنامهی وزارت آموزش به مدارس ابلاغ میشود با سن و علایق نوجوانان مطابقت داشته باشد؛ بهعبارت دیگر این لیست باید «امروزی» شود. لازم است به بچهها نشان داده و آموخته شود که اطلاعات جالبی را میتوانند در کتابها پیدا کنند. خوب است با بچهها درمورد ادبیات صحبت کرد و به جای تحمیل نظر غالب مردم به آنها، اجازه داد تا خودشان نظر و برداشت شخصیشان را با ما درمیان بگذارند؛ زیرا درغیر اینصورت خواندن کتاب برای کودکان و نوجوانان تنها به وظیفهای تلخ بدل خواهد شد.
اگر بپرسیم که چرا کتاب میخوانید، برخی توانایی دادن پاسخی مناسب به این پرسش را نخواهند داشت. کودکان به کمک کتاب میتوانند گنجینهی واژگانشان را افزایش داده، نیروی تخیلشان را تقویت کرده، اطلاعاتی در مورد دنیای پیرامون به دست بیاورند و اخلاق بیاموزند. اما برای بزرگسالان کتاب خواندن معمولاً فقط یک نوع تفریح محسوب میشود. عوامل زیادی اعم از عوامل بیرونی و درونی بر چگونگی گذراندن اوقات فراغت موثر است. آمار نشان میدهد مشارکت در برنامههای فرهنگی با شرایط زندگی لهستانیها رابطهای مستقیم دارد؛ چنانکه مردم هر چه سوادشان بالاتر بوده و از لحاظ مالی خیالشان راحتتر، بهخصوص در کلانشهرها، مشارکت بیشتری در برنامههای فرهنگی داشتهاند. به عنوان مثال این قشر به سالنهای سینما یا به تآتر میروند، در کنسرتها شرکت میکنند یا کتاب میخرند.
نمیشود انتظار داشت تمام جامعه به صورت یکسان از امکانات فرهنگی بهرهمند شود یا اینکه همه با اشتیاقی برابر سراغ کتاب بروند. در هر جامعه کسانی پیدا میشوند که به دلایلی علاقهای به کتاب ندارند. مثلا کسانی که در شرایط سختی زندگی میکنند، در درجهی اول به فکر روبهراه کردن وضعیت زندگی و معاششان هستند. وقتی نیازهای اولیه برطرف بشوند میتوان با آسودگی گام در راه لذت بردن از خواندن کتاب گذاشت و میشود امیدوار بود که از تعداد عاشقان سینهچاک کتاب کاسته نشود.
شرح عکس: پیرزنی در یک روز زمستانی در حال مطالعه در یکی از پارکهای شهر کراکوف. عکاس: رها دلدار
این یادداشت در وبسایت مرکز فرهنگی شهرکتاب منتشر شد(اینجا)
مادونایی با پالتوی خز